هرچی که دلت بخواد "گتوند"

حکومت طاهریان

جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۵۷ ب.ظ

طاهریان اولین حکومت مستقل ایران بعد از حملهٔ اعراب بودند

در اوایل قرن سوم، طاهر بن حسین، یکی از سرداران مأمون عباسی از طرف او امیر خراسان شد و به دلیل آن که عدم اطاعت خود را از مأمون اعلام کرد، اولین حکومت مستقل ایرانی بعد از اسلام در ایران تشکیل شد و حکومت او به طاهریان معروف شد. در زمان طاهریان نیشابور به پایتختی برگزیده شد.

فبزت حکومتی مستقل به نام طاهریان!

طاهریان در جنگ با خوارج در شرق ایران به پیروزی دست یافتند و سرزمین های دیگری مانند سیستان و قسمتی از ماوراءالنهر را به تصرف در آوردند و نظم و امنیت را در مرزها بر قرار کردند. گفته می‌شود که در زمان حکومت طاهریان، به جهت اهمیت دادن آنان به کشاورزی و عمران و آبادی، کشاورزان به آسودگی زندگی می‌کردند.

در زمان طاهریان قیام های بابک و مازیار که به ترتیب در آذربایجان و طبرستان(مازندران)رخ داد، باعث شد که آن ها را از توجه به شرق ایران باز دارد. به همین دلیل خوارج دست به شورش زدند. آخرین امیر طاهری، محمد بن طاهر نیز فردی مقتدر نبود. در نتیجه حکومت طاهریان رو به ضعف نهاد و سرانجام در میانه‌های سده سوم هجری به دست یعقوب لیث سرنگون شد.

امیران خانواده طاهریان عبارت اند از:
• طاهر بن حسین معروف به ذوالیمینین
• طلحه بن طاهر
• علی بن طاهر
• عبدالله بن طاهر
• طاهر بن عبدالله
• محمد بن طاهر بن عبدالله

 

طاهریان در یک نگاه

« طاهریان نخستین سلسله ایرانی است که از اطاعت کامل خلفای بغداد سر پیچید و به تشکیل دولتی محلی و تا اندازهٔ زیادی مستقل در خراسان توفیق یافت. طاهریان از خاندان امیران و سرداران ناحیه‌ای در نزدیکی هرات به نام پوشَنگ یا فوشَنج بودند و در مبارزات ابومسلم برای روی کار آوردن بنی‌عبّاس شرکت داشتند.

n00040948 b حکومتی مستقل به نام طاهریان!n00040948 b حکومتی مستقل به نام طاهریان!rtarikh2 26 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

در اختلاف بین پسران هارون‌الرشید ، امین و مأمون، طاهر پسر حسین جانب مأمون را گرفت و در جنگی که علی بن عیسی بن ماهان، سردار امین، در ری برضدّ مأمون کرد، طاهربن حسین او را شکست داد و کشت. هنگامی که مأمون به خلافت رسید به پاس این خدمات طاهر را، برای پاسداری از امنیّت شهر، شُرطه بغداد کرد و چند سال بعد حکومت خراسان را به او داد.
نوشته‌اند که طاهر پس از فتح بغداد، هنگامی که می‌خواست با امام رضا ولیعهد مأمون بیعت کند، با دست چپ با امام بیعت کرد! و گفت:
دست راست من در خراسان در بیعت مأمون است.
چون مأمون این گفته را شنید گفت:
من هر دو دست طاهر را راست می‌گویم تا بیعت او بر هردوی ما درست باشد.

از این جهت به طاهر لقب ” ذوالیمینین ” داد یعنی کسی که دارای دو دستِ راست است. باز گفته‌اند که طاهر با هر دو دست شمشیر می‌زد و لقب ذوالیمینین به این مناسبت بدو داده شده‌است. درسال ۲۰۷ه/۸۲۲م، هنگامی که طاهر حکومت خراسان را داشت، روزی در مسجد جامع مرو نام خلیفه را از خطبه انداخت. اگرچه فردای آن روز او را مرده یافتند و گمان می‌رود که به وسیله جاسوسان خلیفه مسموم شده باشد، امّا این تاریخ را آغاز تلاش برای تشکیل حکومت‌های ملّی ایرانی شمرده‌اند.

پس از طاهر ذوالیمینین جانشینان او ۵۰ سال حکومت خراسان را داشتند و در بغداد نیز با نفوذ بسیار چندی در مقام شُرطه بودند. معروف‌ترین امیر طاهریان، پس از طاهر ذوالیمینین، عبدالله بن طاهر است که مردی دانا و دادگر بود و با آن که نام خلیفه را در خطبه نماز جمعه می‌آورد و هر ساله بخشی از خراج خراسان را به دربار خلافت می‌فرستاد، امّا به خلیفه اجازه دخالت درامور داخلی خراسان را نمی‌داد. این امیر دانشمند در آبادانی نیشابور بسیار کوشید. به کشاورزی توجّهی خاص داشت و از همین رو به فرمان او کتابی درباره راه نگه‌داری از قنات‌ها نوشته شد. دربارِ او محلّ رفت‌وآمد دانشمندان و شاعران و نویسندگان پارسی‌زبان بود. آخرین امیر طاهریان، محمّد بن طاهر، به دست یعقوب لِیث صفّار زندانی شد. وی پس از مرگ یعقوب آزاد گردید و دوباره به مقام ریاست شهربانی بغداد رسید. امّا دیگر نتوانست حکومت خراسان را به دست آورد.»

n00040948 b حکومتی مستقل به نام طاهریان!

نخست چکیده‌ای از سلسله طاهریان

طاهریان نخستین سلسله ایرانی هستند که از سوی حکمای عباسی بر بخش‌های مهمی از ایران یعنی خراسان – هندوستان – کرمان و گرگان وبرخی از مناطق طبرستان – ری و همدان حکومت کردند قبل از این در زمان خلافت امویان حکمرانان عرب بر ایران حکومت می‌کردند. دولت طاهریان در حدود ۵۵ سال توانست حاکمیتی یک پارچه تشکیل دهد.

url42 300x225 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

در آغاز ریشه طاهریان

طاهریان در اصل ریشه و تبار ایرانی داشتند که بنیان گذار این سلسله فردی به نام ابو طیب طاهر بن حسین بن محمد بن مصعب بن ماهان بن خزاعی است که اولین موسس آن به طاهر بن حسین معروف است.

 

چکیده از چگونگی تشکیل سلسله طاهریان به وسیله طاهر بن حسین

طاهر بن حسین از فرماندهان بزرگ عباسیان بود طاهر فرماندهی لشکر مامون علیه برادرش یعنی امین را بر عهده داشت و طاهر با قتل امین به عنوان حاکم شام و عراق و مغرب تعیین شد اما در چند سال بعد به حکومت تمام سرزمین‌های شرق بغداد که مهم ترین آن خراسان بود منصوب گردید. استقلال طاهر از آنجا شروع شد که فعالیت‌های خود را از جمله انداختن نام مامون از خطبه‌ها و منابر مساجد شروع کرد و همین کار را ادامه داد (کمی جلوتر مفصلاً توضیح داده خواهد شد).

 

بذر اختلاف افکنی هارون الرشید آغازی بر سلسله طاهریان

پس از این که هارون الرشید مناطق تحت سلطه خود را بین دو فرزندش تقسیم کرد با این کار بذر اختلاف افکنی دو برادر را کاشت و این سبب اعتراض مامون شد. هارون ولایت شام و عراق را به پسرش امین و هم چنین به پسر دیگرش همدان تا نواحی شرقی ایران را خلافت بخشید. البته این موضوع به خودی خود باعث جنگ دو برادر نشد اما اقداماتی که امین یک سو گرایانه انجام می‌داد از جمله تحریک یکی از وزرای امین برای خلع برادرش و جانشینی پسرش موسی به جای مامون و اثر کردن آن بر روی امین با انجام دستور این که در خطبه‌های مختلف پس از حمد و ستایش خدای بزرگ و بردن نام امیر امین بزرگ نام مامون دیگر گفته نشود و نام پسرش بر منابر برده شود و مردم برای پسر او دعا کنند البته این یک کار نبود و امین علاوه بر این سازمان جاسوسی اطلاعاتی بَرید را در خراسان ایجاد کرد و هم چنین بخش‌های از مناطق خراسان را به افرادی واگذار کرد بدون این مامون را در انجام این کار مطلع کند همین کار سبب بالا گرفتن اختلافات و شروع جنگ دو برادر شد.

فت 187x300 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

جنگ طاهر و ابن ماهان

امین با اولین اقدام خود ابن ماهان را به حکومت سراسر جبل منصوب کرد (جبل نام منطقه‌ای تقزیبا استراتژیک برای ایران به حساب می‌آمد و همدان، نهاوند، قم و اصفهان را در بر می‌گرفت) اما چند ماه بعد امین با فرستادن ۵۰ هزار سوار به منطقه جبل به جنگ با مامون رفت. اما در همین زمان یکی از افراد صاحب نفوذ در دربار امین به نام فضل ابن سهل با وفاداری به مامون و تحریک امین خواست تا ابن ماهان به جنگ برود و این موضوع در امین اثر کرد و او را به جنگ فرستاد ابن ماهان در زمانی که والی خراسان بود ظلم وستم‌های بسیاری در حق مردم خراسان کرده بود و این موضوع باعث می‌شد تا مردم با جدیت بیشتری با حنگ با او بروند. در همین زمان بود که مامون نیز سردار سپاه خود را انتخاب کرد و طاهر را به جنگ با ابن ماهان فرستاد.

ابن ماهان با دست کم گرفتن طاهر و اقدامات بچه گانه‌ای که انجام داد در ری با ۴ هزار سوار طاهر روبرو شد و ضربه به شدت مهلک خورد و پس از آن با درگیری‌های زیادی ابن ماهان را کشت و پس از آن بود که مامون به او لقب ذوالمینین را داد (صاحب دو دست راست) در مورد این که چرا به طاهر این لقب را داده‌اند چند روایت وجود دارد که معتبرترین آنها آن است که طاهر پرچمدار ابن ماهان را باشمشیری که بر دو دست گرفته بود ضربه‌ای سخت بر سر او وارد می‌کند و او را می‌کشد و پرچم را به زیر می‌آورد.

 

پیروزی‌های پی در پی طاهر بن حسین و سقوط امین

اما طاهر پس از این جنگ فتوحات بسیاری از جمله بر جنگ‌های همدان، قزوین، حلوان و اهواز را انجام داد و توانست تا به برخی از توابع اهواز مانند یمامه، بحرین و عمان چیره شود اما بعد از این طاهر از طریق را خشکی به کوفه رسید و والیان دو شهر کوفه و بصره خود راتسلیم او کردند و طاهر نیز به خاطر همین کار آنها را نکشت و علاوه بر این آنها را در همان مقام ابقا کرد سپس شهر مداین را تصرف و بغداد را محاصره کرد و پس از کش و قوس‌های فراوان امین که تا رود دجله به عقب آمده بود و شکستش حتمی شده بود به دریا گریخت اما در همین هنگام طاهر به رود دجله رسید و با تلاش‌های بسیار زیادی کشتی ای که امین بر آن سوار بود را با سنگ و چوب سوراخ کرد ام طاهر به همین مقدار بسنده نکرد و باپریدن به داخل آب امین را از آب سالم بیرون آورد و او را به بند کشید ولی سرانجام یکی از یاران طاهر او را کشت در ۳ سال بعد، پس از قتل امین مامون با امام رضا بیعت کرد و او را به ولیعهدی معرفی کرد اما خیلی از سرداران عباسی و موالی‌های آنها از ولیعهدی امام ناخشنود شدند و با هرج و مرج شدن ماجرا مامون با خوراندن انگور سمی امام رضا را به شهادت رساند.

فلبات 300x225 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

تاسیس حکوت طاهریان

پس از ماجرای به شهادت رساندن امام رضا (ع) و ناراحتی‌های مامون از کشته شدن برادرش به وسیله طاهر و با میانجیگری وزیز وقت مامون در عهدی با طاهر بن حسین اجازه تاسیس دولت طاهریان را از منطقه جبل تا غرب را داد و به این صورت طاهر بن حسین دولت طاهریان را تاسیس کرد اما چند ماه طاهر فوت کرد در مورد فوت طاهر موارد زیادی مطرح می‌شود از جمله عارضه‌ای که در چشم او ایجاد شد عده‌ای بر اساس تب بسیار بالا و عده‌ای نیز معتقند مکر مامون و ریختن سم در ترسی ای که طاهر با غذایی که شکار کرده بود باعث مرگ او شده است.

 

نظر مامون درباره سردار سپاه خود طاهر بن حسین

مامون می‌گفت او هیچ وقت از کسی پروا نداشت و در کارها سستی نمی‌کرد و همیشه مردی فراتر از انتظار بود. زمانی که بغداد را فتح کرد هیچ چیزی برای خودش نخواست وشفاعت وزیران و مریدان امین را کرد از قتل بسیاری از مردم عادی توسط مامون گذشت.

 

رسیدن حکومت به طلحه بن طاهر پس از مرگ طاهر

پس از مرگ طاهر حکومت به پسرش رسید در کل طلحه هفت سال حکومت کرد که مهم ترین اقدامات او جنگ‌های بی پایان با خوارج بود که نتیجه خاصی را هم در بر نداشت.

قبفت 219x300 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

آغاز حکومت عبدالله بن طاهر

عبدالله با توجه به این که با فرزند مامون به دنیا آمد مامون عبدالله را مثل فرزند خود تربیت کرد و به او مانند فرزندش در کارهای مختلف دربار وظیفه‌ای می‌داد و عبدالله از این نظر بسیار به ماون علاقه‌مند بود. از جمله کارهای موثر او در این دوره لشکر کشی به منطقه جزیره، فتح مصر و فتوحات دیگری در همین مناطق البته با اقتدار بود. او پس از این جنگ‌ها توانست به منطقه اسکندریه (ناحیه‌ای در جنوب اسپانیا) برود و آنجا را فتح کند.

 

جنگ عبدالله با خرم دینان

خرم دینان در واقه فرقه‌ای بودند که پس از قتل ابومسلم خراسانی بر ضد عباسیان برخاستند خرمیه در واقع نهضتی در جهت اصلاح آیین مزدک بود که عبدالله بن طاهر با آنها جنگید و انها را شکست داد.

 

قیام علویان

در زمان طاهریان قیام‌هایی علیه آنها صورت گرفت از جمله قیام محمد بن قاسم علوی بر ضد طاهریان و عباسیان بود قاسم که از نوادگان امام سجاد بود در نواحی خراسان قیام کرد و به دلیل اخلاق نیکویی که داشت در بین مردم بسیار مورد اعتماد بود و به راحتی مردم را قانع می‌کرد زمانی که در مسجد پیامبر (ص) ملازم بود تعدادی از مردم خراسان با او بیعت کردند ولی در جنگ با عبدالله شکست خورد و سپس عبدالله او را به بغداد فرستاد اما توسط یارانش از زندان فرار کرد ودیگر هیچ کسی نتوانست او را پیدا کند.

 

قیام مازیار

اما قیام دوم قیام مازیار بود که حواد خاصی داشت مازیار در کل با طاهریان روابط خوبی نداشت و خراج را مستقیماً به بغداد می‌داد همین کینه توزی‌های بین مازیار و عبدالله با دخالت افشین که یکی از سرداران معتصم بود شدت گرفت و سر انجام با کمک روستاییان و شهرنشینان در منطقه طبرستان شورش کردند ابتدا مازیار توانست بر قسمت‌هایی از ساری و آمل مسلط شود اما با فرستادن نیروهای بسیار زیادی از ری و بغداد از سوی معتصم مازیار محاصره شد و سرانجام دستگیر و به بغداد فرستاده شد و معتصم که از حیله گری افشین آگاه شده بود او را با افشین در بغداد روبرو کرد و پس از اقرار مازیار بر کمک افشین به او مازیار به ۵۰۰ ضربه شلاق محکوم شد که پس از تحمل ۴۵۰ شلاق مرد اما به همین صورت افشین به زندان محکوم شد ودر همان زندان چند سال بعد مرد. عبدالله بن طاهر پس از گذشت ۱۵ سال و حکومت بر مناطق مهم ایران سر انجام در نیشابود در گذشت.

قفات حکومتی مستقل به نام طاهریان!

رسیدن پسر عبدالله به قدرت

پس از عبدالله پسر او طاهر بن عبدالله با میانجیگری قاضی القضات دواد به جای پدر نشست در زمان طاهر اتفاقات و بلایای طبیعی به شدت در ایران اوج گرفت مانند باد سردی که از سمت ترکستان می‌وزید و باعث کشته شدن تعداد زیادی از مردم به وسیله بیماری زکام شد بعد از زلزله‌ای بسیار مهیب رخ داد و حدود شصت هزار نفر زیر آوارها جان خود را از دست دادند و در این دوران به شدت بر مردم ایران سخت گذشت.

 

سراشیبی سلسله طاهریان

بعد از طاهر حکومت به دست محمد بن طاهر افتاد و این فرد با خود سری‌ها و اقدامات ساده خود باعث کوچک شدن سلسله طاهریان شد در زمان او علوان بر طبرستان، آمل، ساری و ری مسلط شدند اما پس از چند سال با فشارهای خارجی محمد بن طاهر با نیروهای بی شماری بر بسیاری از مناطق طبرستان مسلط شدند در همین زمان بود که یعقوب لیث صفار به هرات لشکر کشید و در جنگی سخت موفق به شکست آنها شد بعد از آن بود که یعقوب بر مناطق کرمان، فارس و بلخ چیره شد و دودمان طاهریان را از این ولایات برچید.

 

پایتخت طاهریان

پایتخت طاهریان در ابتدا شهر مرو بود که امروزه به نام ترکمنستان است اما عبدالله بن طاهر آن را به نیشابور برد.

2hex4lg 249x300 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

ریشه طاهریان

طاهریان خود یک خاستگاه اصیل ایرانی و زندگی اشرافی داشتند در ضمن از منافع توده مردم نیز غافل نبودند و با مواردی مانند ترویج علم و فرهنگ و تشویق شعرا دانش وسیع و فعالیت ادبی در میان فرمانروایان جایگاه ممتازی داشتند در ضمن بیشتر امیران طاهری شاعر نیز بوده‌اند.

 

اوضاع اداری و فرهنگی طاهریان

طاهریان امیرانی بخشنده بودند و خواسته‌های مردم را شخصاً رسیدگی می‌کردند با افرادشان بسیار مهربان بودند در یکی از این موارد فضل بن محمد مسئول رابط بین مردم و امیر در هنگام انجام وظیفه خود اندکی تاخییر می‌کند عبدالله از او می‌پرسد چرا دیر کردی؟ گفت کاری شخصی داشتم مانده بودم کارم را انجام دهم یا به پیش شما بیایم و کار مردم را رسیدگی کنم در همین زمان بود که عبدالله به او دستور می‌دهد تو برو و من نیز کار دارم الان وقت انجام دادن این کار را ندارم بعد از این که فضل ناراحت از این که نه کار خودش را انجام داده و نه کار مردم را بیرون می‌آید مردم به سمت او می‌روند و با عجله نامه‌های خود را بیرون می‌آورند و همه نامه‌ها را امضا شده می‌بینند یا در مورد دیگر عبدالله بن طاهر که به علت فتوحات و جنگ‌های زیادی که انجام می‌داد معمولاً کمتر در خراسان بود به همین دلیل یک نایبی در خراسان منصوب می‌کند اما این حاکم ظالم با مالیات‌های مردم کاخی مجلل برای خود می‌سازد و مزارع مردم را تصرف می‌کند تا این که روزی عبدالله به خراسان می‌آید و از مردم درباره حاکم سوال می‌کند اما مردم سکوت می‌کنند در همین زمان بود که عبدالله می‌فهمد و دستور می‌دهد کاخ او را خراب و او را از مقامش برکنار و زمین‌های مردم را به همراه خسارت هایشان به آنها باز می گرداند.

 

ورزش‌های مورد علاقه طاهریان

در زمان طاهریان شکار، شطرنج و چوگان ورزش مورد علاقه آنها بود و آنها برای گذراندن اوقات بی کاری خود معمولاً چوگان بازی می‌کردند.

4lrvsq9 300x208 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

طاهریان مبلغان آیین‌های ایرانی

اما در زمان طاهریان دستگاه‌های اداری و لشکری به دست کارداران و دبیران ایرانی اداره می‌گردد از این راه شیوه‌های کشور داری و آیین‌های کهن ایرانی هم مانند میراث ساسانیان به آنها منتقل شد. اسلام در این زمان در عمق جان مردم ریشه گرفت و زبان عربی زبان سیاست و علم بود اما زبان شیرین فارسی هم چنان در بین مردم جای داشت.

 

دیوان سالاری

در زمان طاهریان امور اداری توسط سازمان‌هایی به نام دیوان اداره می‌شد اما یکی از کارهای شگفت انگیز که توسط طاهر اتفاق افتاد گماشتن افرادی بود که در آن دیوان تجربه‌ای نداشتند اما همین افراد توانستند در دیوان‌هایی مانند خراج (وزارت دارایی)، دیوان خاتم (دبیر خانه شاهی) و دیوان‌های دیگر تسلط کامل پیدا کنند طاهر چند سال بعد در این باره می‌گویید من این افراد را برگزیدم تا مردان سیاست فکر نکنند افراد دیگر حق دخالت در امور مملکتی را ندارند. تعلیم و تعلم در زمان طاهریان بسیار اهمیت داشت و طاهر در عهد نامه خویش به فرزندش سفارش کرد که فقیهان و حاملان دین و عاملان به کتاب خدا را برگزینید و در کارها با آنها مشورت کنید. طاهریان به آداب و حمکت‌های ایرانی توجه و گرایش خاصی داشتند و همواره چه در بغداد و چه در خراسان آیین‌های کهن ایرانی را به دیگر افراد می‌آموختند البته این نکته نیز قابل ذکر است که بخش محمی از کتاب‌های ایران در پایتخت ایران یعنی مرو نگه داری می شده است.

اما در مورد مذهب باید گفت طاهریان روابط بسیار نزدیکی با شیعیان داشتند چنان که محمد بن ابی العاس برادر زن طاهر فردی شیعی مذهب بود و بر سر شیعه با برخی عالمان و ادبیان دربار مامون بحث می‌کند و آنها را در این مباحثه محکوم می‌کند که باعث ناراحتی و عصبانیت مامون می‌شود که طاهر میانجیگری می‌کند. در زمان طاهریان نهادهای اصلی کشور دبیری، شرطه، برید، قضا و سپاه نام داشت که هرکدام کار مخصوص به خود را انجام می دانند. در زمان طاهریان به قیام‌های علویان، طبرستان، عراق قاطعانه ایستادند و به این وسیله حمایت خود را از عباسیان اعلام کردند در ضمن در آن زمان با خوارج که مردمانی شورش گر و مفسد شده بودند به شدت برخورد کرد و آنها را نابود کرد زوال طاهریان نیز به دست یعقوب لیث صفار اتفاق افتاد که در متن به آن کاملاً اشاره شد.

250px Arm.safavi حکومتی مستقل به نام طاهریان!

تاریخ سیاسی

حکومت طاهریان در سال ۲۰۵ ه‍.ق توسط طاهربن حسین ملقب به ذوالیمینین تأسیس شد و تا سال ۲۵۹ دوام داشت. طاهر بن حسین در سال (۱۸۱ ه‍.ق) از جانب علی بن عیسی، و الی خراسان، به حکومت پوشنگ منصوب شد. برخورد شدید او با خوارج و حمزة بن عبدالله خارجی و نیز همراهی او با هرثمه برای نبرد با رافع بن لیث به دستور هارون الرشید باعث انتخاب طاهر به فرماندهی سپاه مأمون شد. او درسال ۱۹۵ ه‍.ق برای مقابله با علی بن عیسی سردار امین انتخاب شد که در نبردی در قسطانه نزدیک ری او را شکست داد. در سال ۱۹۷ ه‍.ق نیز در رأس سپاه مأمون به محاصرهٔ یک ساله بغداد پرداخت؛امین را دستگیر و به قتل رساند. در سال ۱۹۹ ه‍.ق برای فرونشاندن فتنهٔ نصربن شبث خارجی به رقه در شام رفت و تا ۲۰۴ه‍.ق در آنجا بود.

بعد از بازگشت از شام به عنوان رئیس شرطه بغداد انتخاب شد. بالاخره در سال ۲۰۵ه‍.ق مأمون، ولایت خراسان را به او سپرد و بعدها امارت سیستان، کرمان، قوس، طبرستان، رویان و ری نیز زیر نظر او بود.اما سال بعد نام مأمون را از خطبه‌ها انداخت و برای او دعا نکرد و حتی در سکه‌ها نیز نام او را ضرب نکرد و نوعی استقلال به هم رساند سرانجام بعد از یکسال و شش ماه حکومت در خراسان در سال ۲۰۷ ه‍.ق درگذشت. پس از طاهر،پسرش، عبدالله، از سوی مأمون بر خراسان گماشته شد. او در سال ۲۱۶ ه‍.ق خوارج خراسان را ریشه­کن کرد و پس از برقراری آرامش نیشابور را مرکز حکومت خود قرار داد. وی از سوی خلفای بعدی،معتصم و و اثق نیز حمایت گردید. او در خراسان بناهای زیادی ایجاد و و قف مردم کرد و به توسعهٔ کشاورزی و آبیاری و حفر قنات پرداخت و کتابخانهٔ عظیمی نیز در نیشابور بر پا کرد. پس از درگذشت عبدالله، فرزندش طاهر، از طرف و اثق به حکومت خراسان منصوب شد.در دورهٔ او خوارج و عیاران بخش­هایی از قلمرو او را تصرف کردند.

در دورهٔ زمامداری محمدبن طاهر (۲۲۸ -۲۵۹ ه‍.ق) حسن بن زید علوی در طبرستان در سال ۲۵۱ ه‍.ق خروج کرد و بر اکثر بلاد دیلم و گیلان مستولی شد و از طرفی یعقوب لیث نیز بعد از ضبط سیستان بخش­هایی از خراسان را تصرف کرد و به هرات لشکر کشید و و الی محمدبن طاهر را از آنجا بیرون کرده پوشنگ را که دارالسلطنهٔ طاهریان بود تصرف کرد بدین سان قلمرو طاهریان تجزیه شده محمد توسط یعقوب لیث صفاری دستگیر و سرانجام دولت طاهریان را منقرض نمود. اوضاع اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی دورهٔ طاهریان خراسان در این دوره مورد توجه علویان و محل حضور آنها بود که و رود امام رضا (ع) به این حضور افزود. طاهریان پیرو مذاهب اهل سنت بوده از خلافت عباسی حمایت و قیامهای علوی را سرکوب می‌کردند. آنان زبان عربی را پذیرفتند.نثر و نظم در این دوره عربی است. تشکیلات اداری طاهریان اقتباسی از خلافت عباسی بود که نمونه‌ای از دیوانسالاری عهد ساسانی بود.

769px Samanid dynasty 819–9991 300x233 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

طاهریان و نقش آن‌ها در تحولات سیاسی خراسان

منابع در ذکر نسب خاندان طاهری تا نام رزیق متفق هستند. به همین سبب آگاهی‌های مختصری پیرامون موقعیت اجداد طاهر بن حسین نگاشته‌اند. فرزندان رزیق نام طلحه و مصعب که از تربیت و آموزش کافی برخوردار بوده‌اند در تحولات سیاسی نقش بسیاری داشتند. آن‌ها اولین داعیان نهضت عباسی در خراسان بوده‌اند. طلحه جز پنج نفر نقیب اولی بود که “محمد بن علی” آن‌ها را برای دعوت به خراسان فرستاد. طلحه مکاتبات با ابراهیم امام را هم به عهده داشت.

با ورود ابومسلم، ابومنصور طلحه وظایف حساس خود را ادامه داد تا این که ابومسلم برای استواری بیعت با لشکریان از ابومنصور خواست تا از سپاهیان یک بار دیگر بیعت بگیرد. برادر ابومنصور، مصعب بن رزیق جد طاهر بن حسین نیز در خدمت عباسیان به امر دعوت اشتغال داشته و کاتب سلیمان بن کثیر بوده است. ظاهراً وی بعد از پیروزی عباسیان به پاس خدماتش حکومت پوشنگ که موطن اصلی‌اش بوده است را به دست آورد. او از طرف “مهدی” حکومت پوشنگ را داشته زیرا در آن سال “یوسف بن ابراهیم بن برم” یاغی خارجی وی را از آن شهر بیرون راند. این سال‌ها روزگار دگرگونی‌های مهم اجتماعی، سیاسی و مذهبی در خراسان بود؛ اما ترقی طاهریان محسوس نبود و تسلط و نفوذ آن‌ها در خراسان خبر از نقش بزرگ‌تر آن‌ها در آینده می‌داد. حسین بن مصعب پدر طاهر در خراسان نیز موقعیت و اعتبار بسیاری داشت. او در زمان “منصور” به همراه سپاه خراسان روانه بغداد شد. در این سفر فرزند خردسالش طاهر نیز همراه او بود که در کودکی آن‌جا پرورش یافته بود.

او بعدها به زادگاه خود پوشنگ بازگشت و در هنگام حکومت “علی بن عیسی” بر خراسان ظاهراً جز افرادی بودند که دیگران را در توطئه بر ضد علی بن عیسی تشویق می‌کرد. او و دیگر بزرگان خراسان یا خود به هارون نامه نوشتند و یا از خویشان خود در دربار می‌خواستند تا هارون را از ستم علی بن عیسی به مردم خراسان آگاه کند و بعد از آن چون حسین بن مصعب نزد هارون منزلتی یافت او را به جای علی بن عیسی به حکومت پوشنگ فرستاد. هارون در سفر آخر خود به خراسان با استقبال سران خراسان از جمله حسین بن مصعب روبرو شد. رشید از حسین برای مامون بیعت گرفت.

58728024Hatra Partian Capital50 300x194 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

طاهر خود در سال ۱۸۱ به حکومت پوشنگ زادگاه خود منصوب شد و دومین فرزند خود عبدالله در پوشنگ به دنیا آمد. طاهر به برزگترین آرزوی خود که همان رسیدن به حکومت پوشنگ بود، رسید. او به زادگاهش بسیار علاقه داشت و بسیار خرسند بود که باعث سرافرازی و غرور همشهریان خود شده بود وقتی که شخصی به وی گفت: «یا ذوالیمینین کاردانی و لیاقت و شایستگی تو باعث شد تا بدین مقام و منزلت رسیدی طاهر پاسخ داد این تبریک و تهنیت برای من گوارا نیست و بدان دل‌خوش نمی‌باشم زیرا هنگامی که از کوچه‌ها و گذرهای بغداد می‌گذرم پیرزنان پوشنگی را بر بام‌های منازل نمی‌بینم که مرا نظاره کنند».

حسین بن مصعب موسس سلسله طاهریان از ده پوشنگ از نواحی هرات بود او در زمان هارون‌الرشید در خراسان می‌زیست و حکمران پوشنگ بود و در خراسان با دعات عباسی نیز همکاری می‌کرد. در دوره امارت “مامون” در خراسان نیز حسین در درگاه او بود و چون به سال ۱۹۹ درگذشت مامون بر جنازه او نماز خواند و کسی را برای ابلاغ این خبر به طاهر فرستاد. طاهر در ابتدا در خراسان بود و و هم در آن‌جا وارد دربار مامون شد در سال ۱۹۵ که “امین” دشمنی را با برادر آغاز کرد نام او را از خطبه انداخت مامون به تایید “فضل بن سهل” طاهر را که مردی باکفایت بود به ریاست سپاهی به مقابله با سپاه امین فرستاد. امین در جنگ با دو فرمانده سپاه مامون “هرثمه” و طاهر شکست خورد و قبل از این که بتواند خود را به پناه هرثمه که به زعم او طبع نرمی‌تری نسبت به طاهر داشت درآورد بدست فرمانده دیگر طاهر کشته شد، و سر او به پیشگاه مامون فرستاد مامون نیز به طاهر نامه نوشت و گفت نیک کرده‌ای و احتیاط آورده‌ای همچنین می‌بایست که کردی.

5872800feod006 300x225 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

مامون بعد از این که به خلافت نشست طاهر را به حکومت بغداد و شحنگی آن‌جا رسانید و در سال ۲۰۵ طاهر را به حکمرانی خراسان گماشت. این سال، سال فرمانروایی ایرانیان در مشرق ایران است. ظهور طاهریان آرزوی ایرانیان را در کسب استقلال تا اندازه‌ای به واقعیت نزدیک کرد. این خدمت طاهر به مامون دو وجهه داشت: از یک سو مامون خلافت‌اش را مدیون پایمردی و دلاوری طاهر می‌دانست با امارت خراسان که آرزوی طاهر بود فرستاد و از سوی دیگر کینه و عداوتی را نسبت به او در دل داشت، چرا که در هر صورت طاهر را کشنده برادر می‌دانست.

مامون با دیدن او به یاد برادر می‌افتاد و از دیدن قاتل او به خشم می‌آمد. “حسین خادم” که پریشانی و اشک‌های مامون را بعد از دیدن طاهر دیده بود با اصرار از مامون خواست سبب این اشک‌ها را بداند. مامون در جواب می‌گوید: «طاهر برادر مرا به زاری کشته است به ستیزه هرثمه و هرگاه که من او را می‌بینم یا آواز او را می‌شنوم مرا مهر برادری بجنبد و خون اندر دل من بجوش آید» پس مامون با دادن امارت خراسان هم پاداش خدمات او را می‌دهد و هم او را از جلوی چشم خود دور می‌کند. طاهر خود از این موضوع بی‌اطلاع نیست و همیشه از خشم و غضب خلیفه در بیم بوده است.

مامون یکی از غلامان خاصه خود را جهت مراقبت در اعمال طاهر و تفتیش در امور خراسان همراه او روانه کرد مامون از جاه و حشمت طاهر نیز خرسند نبود. اما طولی نکشید که میان خلیفه و امیر اختلاف پیش می‌آید. طاهر که از ابتدای امارتش با خوارج در ستیز بود در مقابل “حمزه آذرک” در سیستان به سختی بسیاری دچار شده بود مامون در نامه‌ای او را متهم کرد که در امر سرکوب خوارج کوتاهی می‌کند. طاهر نیز بسیار رنجید و در جواب او هم نامه‌ای تند برای خلیفه فرستاد. گویا همین موضوع باعث دشمنی و اظهار عصیان او شد.
طاهر در سال ۲۰۷ نام مامون را از خطبه انداخت و اولین گام جدایی از خلافت را برداشت چرا که خلیفه هیچ نفوذی در خراسان نداشت. طبری می‌گوید: «در خطبه نماز طاهر به جای آن که بگوید خدایا بنده خویش و خلیفت خویش مامون را نیکو دار گفت خدایا نیکو دار تمام پیروان محمد بدان چه نیکو داشتی بدان برگزیدگان خود را».

طاهر مدتی اندک بعد از این نماز درگذشت و شایعه شد که مامون او را به وسیله ماموری زهر داده است. اما بعد از وفات او به سرعت فرزندش “طلحه” به اشاره “احمد بن ابی خالد” وزیرش امارت خراسان را عهده‌دار شد. طلحه در زمان پدر نیز مصدر همه امور کارهای خراسان بود. بعد از وفات طاهر لشگر او بشوریدند و قسمتی از خزاین خراسان را غارت کردند و تا موجب شش ماهه نستاندند آرام نیافتند.

Ketab taherian 221x300 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

مامون که طلحه را به نیابت برادرش عبدالله به خراسان فرستاده بود احمد بن ابی خالد کاردارش را نیز به خراسان فرستاد تا آن فتنه را بنشاند و لشکر را آرام کند فرستادن احمد بن ابی‌خالد دلیل نگرانی مامون از اوضاع خراسان است چرا که یکی از دلایل شورش لشگریان سپاه بعد از وفات طاهر این بود که سپاه خلیفه را مسئول مرگ فرمانده خود می‌دانست. پس بی‌دلیل نیست که مامون امارت خراسان را به سرعت به فرزند او سپرد. چه در غیر این صورت سوءظن سپاهیان بیشتر می‌شد. طلحه کاردار و اطرافیان مامون را با دادن هدایای نقدی نواخت سراسر ولایت او به دفع خوارج گذشت.
بعد از مرگ طلحه امارت خراسان از طرف مامون به برادرش عبدالله رسید او نیز برادر خود علی را به خراسان فرستاد چرا که خود درگیر جنگ با خرمدینان بود. امارت علی چندان طول نکشید چون او در جنگ با خوارج کشته شد.

 

عبدالله طاهر و عباسیان

امارت عبدالله در خراسان دوره استقلال واقعی طاهریان از خلافت است. عبدالله همچون فرزند مامون بود که او را همچون فرزند گرامی می‌داشت و اعتماد بسیاری به او داشت او را در میان نزدیکان و درباریان می‌ستود و صفاتی چون پاک ‌فطرتی و نیک‌سیرتی را به او نسبت می‌داد. “ابوالفرج اصفهانی” در کتاب “الاغانی” در مورد التفات مامون نسبت به عبدالله اشاره می‌کند و می‌گوید وقتی مصر به سال ۲۱۲ توسط عبدالله کاملا متصرف شد، مامون جهت اظهار تلطف و حق‌گذاری خراج یک سال آن سرزمین را که بالغ بر سه میلیون دینار می‌شد به او بخشید.

عزتمندی عبدالله نزد مامون آن چنان بود که در زمانی که طاهر از فرزند خود عبدالله خشمگین بود و او را عتاب کرده بود مامون نامه‌ای به او نوشت و از او عفو عبدالله را خواست و وقتی طاهر را به خراسان فرستاد عبدالله را به شرطگی بغداد گماشت تا از او دور نباشد و بعد او را برای دفع “نصر بن شبث” به “رقه” فرستاد و امارت بین رقه و مصر را به او داد.
موفقیت عبدالله در سرکوبی نصر که به خون‌خواهی امین برخاسته بود او را نزد مامون عزیزتر کرد. چرا که امرایی که از مصر گریخته و به رقه آمده بودند از ابتدای کار مامون برای او زحمات بسیاری داشتند و موجب تزلزل و ضعف حکومت شده بودند. عبدالله طاهر مصر را آرام کرد و به اوضاع مسلط شد. در بازگشت از مصر مامون او را به جنگ با خرمدینان فرستاد و در عوض ولایت جبال را به او داد.

n00040948 b حکومتی مستقل به نام طاهریان!url3 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

هنگامی که عبدالله در دینور مشغول تهیه لشگر برای دفع خرمدینان بود برادرش طلحه درگذشت. چندی بعد برادر دیگر “علی” در جنگ با خوارج کشته شد. خوارج نیشابور را دچار هرج و مرج کرده بودند به ناچار مامون عبدالله را از “دینور” خواست و او را به خراسان سرزمین پدری خواند و ولایت طبرستان رویان و دماوند را به او داد.
بعد از مامون برادرش معتصم به جای او نشست. مامون روابط بسیار خوبی را با عبدالله داشت؛ اما از خصومت میان برادرش و عبدالله خبر داشت. به همین دلیل قبل از مرگ، معتصم را از هر گونه اقدامی علیه طاهریان برحذر داشت. چرا که نیرومندی قدرت طاهریان خصوصا عبدالله در برابر دشمنان خطرناکی چون خوارج و تلاش بی وقفه امیران خاندان چیزی نبود که به راحتی بتوان از آن گذشت. پس معتصم از آزردگی خاطری که مربوط به زمان صاحب شرطگی عبدالله در بغداد می‌شد چشم پوشید و دانست که باید قدرت طاهریان را در مشرق بپذیرد هر چند که به قول “گردیزی” کنیزکی برای مسموم کردن او فرستاده بود.

از قضا کنیزک به جای آن که قاتل عبدالله شود عاشق او شد و نقشه از پیش نرفت. و معتصم نامه‌ای به وی نوشت و آورد که در قلبم از تو رنجش‌هایی بود که اکنون برطرف شده، عبدالله هم تمام تلاشش این بود که بهانه بدست معتصم ندهد و در قلع و قمع مخالفان خلافت عباسی از خوارج گرفته تا علویان با خلافت همراهی کند.
به همین دلیل اعتماد خلیفه اندک اندک جلب شد تا جایی که نام او را در میان چهار تن رجال بزرگ عهد مامون یاد کرد گرچه قدرت و حشمت طاهریان آنقدر بود که مانع از آن شود که چشم بر آن بست.

اعتماد خلیفه معتصم به عبدالله آنچنان بود که حسادت و بدخواهی عده‌ای از جمله “افشین” را در پی داشت. بدخواهی افشین موجب تحریک و شورش “مازیار” اسپهبد طبرستان در سال ۲۲۴ (ه.ق) شد و عبدالله بر همه آن‌ها فائق آمد. و به بسط نفوذ خود پرداخت. حتی پسر خود طاهر بن عبدالله را که بعد از خود به امارت خراسان رسیده به بلاد غز و ترکمانان فرستاد و به کمک لشگریان خراسان توانست سرزمین‌هایی که قبلاً مسلمانان بدانجا نرسیده بودند پا گذارد. بعد از مرگ عبدالله مخالفان وی به “واثق” پیشنهاد کردند به جای فرزند عبدالله، “اسحاق بن ابراهیم” را به خراسان بفرستد تا این ملک موروثی به چنگ خلافت بازگردد؛ اما واثق خود به این امر مایل بود؛ اما باز هم حکومت به طاهر بن عبدالله رسید.

“طاهر ثانی” به بزم و عیش و طرب بیشتر علاقه داشت تا سیاست و مملکت‌داری در زمان او بود که “حسن بن زید علوی” طبرستان را از دست طاهریان بدر برد. چنان‌ که ری و قزوین در سال ۲۵۱ از قلمرو حکومتشان جدا شد و “یعقوب لیث” نیز پوشنگ و هرات را گرفت. در زمان متوکل او و طاهر بن عبدالله روابط حسنه‌ای داشتند و متوکل منشور خراسان را برای طاهر فرستاد.
طاهر هم مطیع امر خلیفه و مامور اجرای فرامین او بود. بعد از متوکل، “مستعین” چندان با طاهر همراه و همدل نبود و مرگ او باعث خشنودی یاران خلیفه بود، یعقوبی می‌گوید: «اصحاب مستعین از هیچ کس چنان بیمناک نبودند که از امیر خراسان».

58671018242022969741 300x193 حکومتی مستقل به نام طاهریان!

به همین علت با مرگ او خلیفه کوشید تا محمد بن عبدالله بن طاهر را که در بغداد موقعیت مناسبی داشت به حکومت خراسان بفرستد. سعی مستعین از جهتی نیز آن بود تا گریبان خود را از دست محمد بن عبدالله با فرستادن او و یارانش به خراسان رهایی بخشد. اما محمد اعلام کرد برادرش طاهر را به جانشینی خود می‌فرستد و شاید حضور او در خراسان با آشوب همراه باشد. بنابراین مخالفت اطرافیان مستعین با حکومت یافتن طاهر دوم بیشتر از روی حسادتی بود که نسبت به این خاندان و نفوذ آن‌ها در خراسان داشته‌اند با مرگ طاهر در سال ۲۴۸ خلیفه احساس راحتی و رهایی کرد.

 

خلافت در دعوای یعقوب و طاهریان

خلیفه واکنش تندی به عمل کرد یعقوب در حمله به قلمرو طاهریان از خود نشان داد. معتمد پس از شنیدن اخبار یعقوب به عبیدالله بن عبدالله دستور داد تا “حجاج خراسان” طبرستان و گرگان را جمع و در حضور آن‌ها اقدامات یعقوب لیث صفاری را در برابر طاهریان و حمله به نیشابور و دستگیری محمد بن طاهر را محکوم کند.
و در جنگ “دیرالعاقول” خلیفه محمد بن طاهر را از چنگ صفاریان آزاد می‌کند که بعد از رهایی جرات بازگشت را نداشت و تنها به ریاست و شرطگی بغداد بسنده می‌کند. طاهریان در

بغداد نیز نفوذ فوق‌العاده‌ای داشتند و به درآمد سرشاری دست یافتند. یعقوبی در آمد آن‌ها را در بغداد سالانه سیزده میلیون درهم ذکر کرده است.
در بررسی رابطه طاهریان و عباسیان باید گفت: منافع این دو بسیار به هم نزدیک و حتی می‌توان گفت به یکدیگر گره خورده بود. خلفا امارت طاهریان را تایید می‌کردند. آن‌ها نیز سد محکمی در برابر نفوذ دشمنان خلافت بودند. البته باید گفت این دشمنان در واقع برای استقلال و امارت طاهریان نیز مضر بودند گاهی امرای طاهری در جلب کمک خلیفه برای سرکوبی شورش‌ها تلاش می‌کردند؛ مانند زمانی که عبدالله از معتصم در برابر افشین کمک می‌خواهد تا به کمک خلیفه از شر این رقیب خطرناک رهایی یابد همراهی و همسویی طاهریان در دفع علویان با آن که داعیه طرفداری آنان از شیعیان و علویان را در برخی منابع می‌یابیم نشانه ترس از غائله علویان و آسیب رساندن آنان هم به عباسیان و هم طاهریان است.

استقرار طاهریان در بغداد در محکم کردن جایگاه‌شان موثر بود آن‌ها در مواقع حساس و درگیرهای داخلی میان خلفا به سود خلیفه وقت وارد صحنه می‌شدند. در نبرد میان “معتز” و “مستعین” جانب مستعین را می‌گیرند و در موقع خلافت معتز او را در برابر ترکان یاری می‌دهند تا این که ترکان از این پیوستگی طاهریان و عباسیان بیمناک بودند، ارتباط و نزدیکی این امر با دستگاه خلافت از نظر بعضی تاریخ‌نگاران به گونه‌ای بوده که آنان را به عنوان نایبان درگاه خلافت در زمره سلاطین نیاورده و اخبار ایشان را ضمن تاریخ خلافت عباسی آورده‌اند، اگر چه طاهریان اجازه دخالت در مسائل داخلی امارتشان را نمی‌دادند.

بنابراین تنها به جز یکبار که طاهر نام مامون را از خطبه انداخت بقیه آل‌ طاهر از مبلغان و حامیان برتری خلفا بودند و در صدد مناقشه و منازعه برنیامدند. در عین استقلال، خود را نمایندگان امیرالمومنین به شمار می‌آوردند برای آن‌ها موروثی شدن این قلمرو بسنده بود در همین راستا از حکم و منشور خلیفه استقبال می‌کردند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۱۶
امیر حسین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">